دونه برفدونه برف، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

دونه برف

میهمان کوچک

1394/4/16 8:16
نویسنده : مامان زهرا
452 بازدید
اشتراک گذاری

خاله نویسی

تو میهمان خانه ی خاله بودی. دنیای مال ما بود. دست های کوچکت میان دستهای من بود. شاد بودی و مهربان مثل همیشه. می خندیدی و صدایم میزدی: خاله خاله خاله خاله.

من شاد می شدم.قربان صدقه ات می رفتم. با هم رفتیم کوچه برلن. تو با مهربانی به همه سلام دادی و همه عاشقت شدند برایت شکولات و عروسک دادند.

لباس عروسی بیرون مغازه توی کوچه بود. مثل همه ی کوچولو ها رفتی زیر لباس عروس و گفتی من عروس شدم. چشم هایت را بسته بودی و در رویای تور و پولک رفته بودی. عکست را گرفتم. بعد توی ماشین سرت را تکیه دادی به بازویم و آرام خوابت گرفت.

چقدر باتو بودن زیباست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

زهرا - گل بهشتی من
21 تیر 94 10:39
فك كنم از وقتي ديدمش خيلي عوض شده باشه. دلم ميخواد ببينمتون مامان زهرا. خوبي؟ چه خبر؟
مامانی
7 مرداد 94 12:52
مریم جونم حسابی کیف کردی گفتم از این خاله مهربون خبری نیست نگو قند عسل اومده خونشون حسین کوچولوی عزیز قدر این خاله مهربونو باید بدونه حسابی خوش باشی حسین کوچولوی عزیز
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دونه برف می باشد