دنیای زیبای تو
دقیقن یادم نیست آخرین بار کی رفته بودم پارک دوران بچگیم
حتی یادم نبود اونجا دیگه زمین بازی نداره و باید بریم اونیکی پارک برای بازی
همراه تو که هستم همه بچگیم مرور میشه
وقتی دستتو میگیرم که راه بری میرسیم به یه باغچه کوچولوی گرد وسط چمن ها
(یهو یادم میاد اینجا اون وقتا یه حوض کوچولو بود ویه آبنما
من موهام بلند بود.مامان همیشه میبافتشون.من میدویدم وخاله دنبال من
که افتادم توی اون حوض کوچیک که برای من بزرگ بود
موهام باز شد و ریخت روی صورتم.انگار همه چی تاریک شد
وقتی چشم باز کردم خاله داشت گریه میکرد بالا سرم با یه بلوز نازک توتنش
لباسش تن من بودو لباسای من خیس روی زمین.
بابا ودایی سعید نگران نگاهم میکردن)
با تو که هستم انگار دوباره همون دختر کوچولو هستم
دوستت دارم رویای کوچک من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی