دونه برفدونه برف، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

دونه برف

خواسته های قشنگ تو

1393/11/17 2:56
نویسنده : مامان زهرا
341 بازدید
اشتراک گذاری

از پله های پاساژی که مغازه بابا انجاست بالا میرویم

میگویی مانییی میریم کتابخونه آرهههه ،من خوبمممم

یعنی من خوب بودم

با اینکه کلی شلوغ کرده ای قبول میکنم چون تو خوبی

میرویم توی یک کتابفروشی خلوت

برای اولین تجربه جای خوبی است

میبرمت کنار قفسه کتابهای گروه سنی الف

یکی از کتابها را برمیداری ( منم نی نی ناقلا   به موقع میخورم دوا )

بعد هم یکی دیگر که فقط از کلاغ روی جلدش خوشت امده

میگویی مانی عمو اومده بود تو خوابم کلاغ میپروند(چند شب پیش برای اولین بار خوابت را برای من وبابا با ترس توضیح دادی)

کتابها را میگیری دستت میگویی مامان بریم خونه بخونیم

میگویم باید پول بدهیم کتابها رابخریم

پول را میگیری و میدهی به کتابفروش

تا شب چندین بار کتابها را برایت میخوانم

شب کتابها را میگذاری کنار بالشت و بخواب میروی

من و بابا با همه وجودمان دوستت داریم

هرشب بالای سرت دعا میکنم دیگر تب نکنی پسر ناز من

 

 

پسندها (3)

نظرات (3)

مادر دردانه
17 بهمن 93 23:01
چقدر دلم برای این گل پسر تنگ شده خدای مهربون حسین کوچولو دیگه تب نکنه مامانش خیلی اذیت میشه الهی آمین
مامان زهرا
پاسخ
منم همینطور همش عکسای ارادو میبینم ممنون از لطفت عزیزم
زهرا - گل بهشتی من
18 بهمن 93 12:04
پسر نازنین کتابخون! خدا حفظش کنه و الهی هیچ وقت ناخوشی به سراغش نیاد. الهی آمین. منم دلم میخواد ببینمتون. دلم برای خودتون و پسرای نازتون تنگ شده.
مامان زهرا
پاسخ
فدای تو زهرا جان ایشالله یه قراری بذاریم با هم یه جا جمع شیم
خاله مریم
3 اسفند 93 11:13
سلام به روی ماهت خاله جوون امروز دو ساله شدی. ایشالا هزار سال شاد و سلامت باشی گل خاله تولدت مبارک
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دونه برف می باشد